با یکی از دوستانم حرف میزدم متوجه شدم دغدغه فکری اش وضع کشور است، و با خود اندیشیدم که من هم دغدغه دارم اما نه دغدغه وضعیت کشور یا جامعه بلکه دغدغه ی خودم را دارم، اینکه همان کسی باشم که میخواهم باشم.
بیرون از تو جنگ باشد یا جشن، تفاوتی در حال تو نخواهد کرد،چه بسا جشنی باشد اما درونت عزا باشد. احساس خوشحالی، احساسیست که وابسته به هیچ عامل بیرونی نیست.
به این قانون ساده ایمان بیاور و مطمئن باش حقیقت است، اگر آرام باشی، حوادث آرامش بخش را به سمت خود خواهی کشاند، اگر مضطرب باشی دائما گرفتاری پشت گرفتاری نصیب تو خواهد شد، حوادث بیرون هم جنس خودشان را پیدا می کنند.
تو گوساله ای در بین گله نیستی، تو انسان هستی و خداوند اراده ای آزاد به تو عطا کرده است تا دقیقا همان زندگی را بیافرینی که دوست داری. ژنتیک، محیط، یا تقدیر و سرنوشت هرچه اسمش را میگذاری، تمامشان خزعبلات ذهن افراد پخمه ای است که در رسیدن به خواسته ها ناکام مانده اند.
می گویند چند دقیقه قبل از مرگ، مواد شیمیایی درون مغز و بدنت تولید می شود که حتی شبیه به آن ماده مخدری به اسم DMT هم ساخته اند که اثرات مشابهی دارد. در آن لحظه تمام خاطرات ات را از زاویه سوم شخص مشاهده می کنی، فیلمی کوتاه اما به بلندی تمام عمرت، ای کاش در آن لحظه حسرت اضطراب و بدبختی هایی که خودت برای خودت ساختی را نخوری. ای کاش همین حالا ذهنت را از بدبختی و فلاکت رها کنی و فرصت را از دست ندهی.
درباره این سایت