اضطراب گلویت را می فشارد، پاهایت بی قرارند، و تو آماده ی فرار از موقعیت های مختلف زندگی هستی. مربی می گوید: بنشین و چشمانت را ببند.
شروع می کنی و وارد فرایند مدیتیشن می شوی. اضطراب گلویت را با شدت بیشتری می فشارد، حتی تاب و توان نشستن را نداری و فقط می خواهی بلند شوی، اما می نشینی، هر دقیقه سخت تر از دقیقه ی بعدی می شود، اما وقتی واکنشی نشان نمی دهی و می نشینی، صبر و اراده ات را قدرت می بخشی، بعد از بلند شدن از تمرین تو یک قدم دیگر به رشد شخصیت نزدیک شده ای.
بدن ما می تواند از ذهن جدا شود، بدن می تواند در زمان گذشته گرفتار شود، اما ذهن یا به عبارت بهتر 5 درصد خودآگاه ذهنت سعی می کند در مبارزه ای بی امان، 95 درصد ذهنت را از گذشته نجات دهد و تحت کنترل خودش دربیاورد. برای همین است که می گویند، مدیتیشن مثل این است که قاشق قاشق آب دریا را خالی کنی، چون این فرآیند به نظر طولانی و طاقت فرسا به نظر می رسد، اما بعد از انجامش با تمام وجودت خواهی گفت: ارزشش را داشت.
در محیطی قرار داشته ای که رشد تو را سد کرده اند، اما اراده ای تو طوفانیست که تمام موانع را به ابزاری برای خواسته هایش تبدیل خواهد کرد، هیچ مانعی تاب تحمل اراده ات را نخواهد داشت، و البته هر مانع شبیه به پله ای خواهد شد که اراده ات پایش را رویش خواهد گذاشت تا بیشتر پیشرفت کند.
ذهن ناخودآگاه ما 95 درصد ذهن را تشکیل می دهد و شامل شخصیت، عادت ها، و رفتار های آموخته شده ی ماست. هرگونه تغییری پایدار مستم این است که به این سطح از ذهن دسترسی پیدا کنیم. ذهن مانند دستگاه ضبط صوت و تصویری است که 24 ساعته اتفاقات را ثبت و ضبط می کند، از برنامه های تلویزیونی، تا تجاربی که در اثر ارتباط با آدم های اطرافمان کسب می کنیم همه و همه به شخصیت مان شکل می دهد.
ما در فرایند مدیتیشن، روند تغییرات را مع می کنیم، به جای تاثیر پذیری از بیرون، از درون تاثیر می گیریم. یعنی خواسته های درونی مان را به بیرون تحمیل می کنیم، و چنین چیزی نه تنها ناپسند و غیرطبیعی نیست بلکه بهترین کاریست که می توانیم انجام بدهیم.
ما به بدنمان می آموزیم، که احساساتی را تجربه کند که ما دوست داریم تجربه کنیم، پیش از رسیدن به خواسته ها ذهن را با تصویر آینده ی دلخوامان شرطی می کنیم و ذهن تبدیل به قطب نمایی می شود که تا رسیدن به خواسته ها دست از تلاش برنمیدارد و مثل ماهی دائما از دست موانع سر می خورد، آزمون و خطا می کند تا در نهایت به مقصد مد نظرمان ما را برسد.
اما در صورتی که چنین نکنیم، و در روند تکراری گذشته گیر بیافتیم، محیط بیرونی ما را شکل خواهد داد، و از ما شخصیتی خواهد ساخت که مورد پسند 5درصد ذهن آگاه ما نیست.
هنگام شروع؛ تمرینات از 1 دقیقه شروع می شود و تا یک ساعت و حتی بیشتر ادامه می یابد. تغییراتی که بعد از انجام مدوام و سازمندهی شده ی مدیتیشن تجربه می کنید، فراتر از حد انتظارتان است.
اول اینکه صبر کردن هنگام بی قراری بدن باعث می شود به تدریج اضطرابتان از بین برود
دوم شما سیستم درونی تان را طوری کوک می کنید که روی خواسته هایتان متمرکز باقی بماند
سوم حواس پنجگانه و تجربه ای که از زندگی خواهید داشت متفاوت تر از افراد دیگر خواهد بود، شما شفاف تر خواهید دید، خواهید شنید و زندگی خواهید کرد، و در نتجه لذت زنده بودن را درک خواهید کرد و در تارپود زمان حال رخنه خواهید کرد.
چهارم با تغییر درون، دنیای بیرون تان هم تغییر خواهد کرد، دنیای بیرون تان چیزی نیست جز انعکاس دنیای درون تان.
شاید باور کردن این مسئله برایتان سخت باشد، اینکه اگر درون خودتان به خواسته هایتان برسید در بیرون از خودتان و در واقعیت هم به آن خواهید رسید. اما یک لحظه این مورد را در نظر بگیرید، اگر فردی منفی باف باشید، افسرده و مضطرب باشید، و در عین حال خواسته اصلی تان رسیدن به ثروت و قدرت باشد، چطور خواهید توانست به این خواسته برسید؟ شما با منفی بافی و احساسات ضعیف، اعتماد به نفس نخواهید داشت، در نتیجه نخواهید توانست روی دیگران تاثیر بگذارید، اگر روی دیگران نتوانید تاثیر مثبت بگذارید نخواهید توانست به خواسته هایتان برسید.
ثروت و قدرت زمانی برایتان حاصل می شود که بتوانید با دیگران ارتباط موثری برقرار کنید، و مثلا شرکتی را مدیریت و رهبری کنید و در نهایت با ذهن تیز تان بتوانید، سود بیشتری را روانه ی شرکت کنید. تمام خواسته های دیگر هم چنین است، چرا که 80 درصد کیفیت زندگی انسان به کیفیت ارتباطی که با دیگران برقرار می کند بستگی دارد، افراد قدرتمند و موفق استادان روابط هستند، آن ها ارتباط درونی و بیرونی شان را طوری پرورش داده اند که می توانند روی زندگی هزاران نفر تاثیر بگذارند.
علاوه بر این علم روانشناسی ثابت کرده است که وقتی ذهن روی موضوعی تمرکز می کند، فرصت های مرتبط با آن موضوع را بیشتر می بیند، فرض کنید ماشینی خریده اید و از فردای خرید، و در کمال تعجب تعداد بیشتری از مدل ماشین خودتان را در خیابان می بینید. آیا چنین چیزی اتفاقی است؟
اگر ذهن یک نفر روی ثروت متمرکز باشد، 10 برابر بیشتر از فرد عادی فرصت هایی که می تواند او را به ثروت برساند را خواهد دید و در جهت آن عمل خواهد کرد، اگر ذهن فرد دیگر روی عشق متمرکز باشد، 10 برابر بیشتر از افراد دیگر فرصت برقراری روابط را خواهد دید و آن را در لحظه به نفع خود مصادره خواهد کرد و
درباره این سایت