ذهن آگاه ما خواسته هایی دارد، اما ذهن ناخودآگاه ما که 95درصد از رفتار های ما را کنترل می کند در دنیای دیگر زندگی می کند: دنیای تربیت های تصادفی، تاثیرگیری از بزرگسالان، گذشته ی تلخ و متفاوت.

 

هدف این است که از ناخودآگاه آزاد شوی

گذشته ی ما در دست ما نبوده است، طوری برنامه ریزی شده ایم که از خواسته های حقیقی مان فرسنگ ها فاصله پیدا کرده ایم. نه پدر و مادر رامی توان گناهکار دانست و نه افرادی دیگری که دست تقدیر بر سر زندگی مان قرار داده است و ما را به گونه ای متفاوت رشد داده اند. با این حال وقت این است که تغییر کنیم.

 

چرا باید تغییر کنیم؟

در صورتی که تغییر نکنیم زندگی مان نیز تغییر نخواهد کرد. اگر همان رفتار های سابق را از خودمان نشان دهیم به همان نتایج سابق دست خواهیم یافت. ممکن است فردی گذشته ی خوبی داشته است، یا تربیت مناسبی یافته است و حالا از زندگی حال و اکنونش لذت می برد و قصد تغییر زندگی اش را هم ندارد اما اگر تو هم مثل من قصد تغییر داری، پس کوله بارت را جمع کن که راه سختی در انتظارمان خواهد بود.

 

چگونه تغییر کنیم؟

حقیقت این است که ذهن آگاه ما که حدود 5درصد از رفتار ها و شخصیت مان را تحت کنترل دارد، خواسته هایی دارد و آرزو هایی که تشنه رسیدن به آن است. اما ذهن آگاه ما هیچ تاثیری نمی تواند روی واقعیت زندگی مان بگذارد به شرطی که خواسته هایش را به ذهن ناخودآگاه دیکته کنیم، و طوری خودمان را برنامه ریزی کنیم که قطب نمایی برای رسیدن به خواسته ها شویم.

چگونگی برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه

درابتدا بگذارید حقیقتی را به شما بگویم، اگر مطالب این وبلاگ را بخوانید و به آن عمل نکنید و یا به دنبال کتاب های مختلف بروید اما ذره ای عملگرایی نداشته باشید، هیچ نتیجه ای نخواهید گرفت و با شما شرط می بندم که وضعیت زندگی تان از این چیزی که هست هم بدتر خواهد شد. چون شما با احتمالات جالبی رو به رو خواهید بود اما چون اراده ای برای تبدیل این احتمالات به واقعیت زندگی ندارید و در راستای اش عمل نمیکنید بدتر از فردی ناآگاه خواهید بود که در بدبختی و لجن است ولی خودش از آن اطلاع ندارد.

 

اگر تصمیم ات را گرفته ای، اگر عزم ات را جزم کرده ای، آماده ای تا از این خواب کابوس وار ذهن ناخودآگاه بیدار شوی و کنترل زندگی ات را بدست بگیری. اما اگر تصمیمی برای عمل کردن و تمرین این آموخته ها نداری پس لطفا باقی مطالب را نخوان.

 

اصلی ترین روش برای برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه، تکرار است. ذهن تو مانند دستگاه ضبط صوت و تصویری است که وقایع و تجربیات ات را 24 ساعته ضبط می کند، چیزی که بیش از همه تکرار شود، به عقاید تو تبدیل خواهد شد، و عقایدت رفتارت را خواهند ساخت در نهایت به شخصیت تو شکل داده خواهد شد و شخصیت تو واقعیت زندگی ات را مشخص خواهد کرد.

اگر دائما به تو گفته شود که دیوانه هستی، باور خواهی کرد که دیوانه ای، اگر دائما به تو گفته شود مهربان و خونگرمی حقیقتا مهربان و خونگرم خواهی شد. چون تکرار ذهن ناخودآگاهت را می سازد. علاوه بر این وقتی دائما آسیب می بینی، احساس قربانی شدن را دائما و دائما تکرار و تمرین می کنی و به شخصیت وجودی ات تبدیل می شود.

پس حالا می دانی که چطور باید ذهن ناخوداگاهت را برنامه ریزی کنی:

خواسته هایت را مشخص می کنی، افکار و احساست را رویش تنظیم می کنی و بار ها و بار ها تکرارش می کنی تا جزو طبیعت وجودی ات شود و ناخودآگاه در راستایش قدم برداری.

اگر فردی گوشه گیر هستی و میخواهی اجتماعی باشی، دوستان زیادی داشته باشی و کیفیت روابطت را بهتر کنی در قدم اول این خواسته را توی کاغذ یا ذهنت یادداشت کن. حالا باید این فکری که داری را با یک احساس همراه کنی و آن را تکرار کنی. بدون احساس، افکارت شکل واقعی به خودش نخواهد گرفت.

یکی از بهترین روش ها این است که مراقبه کنی: چون وقتی مراقبه می کنی و در همان ابتدا چشمانت را می بندی 80درصد محرک های بیرونی را از جلوی چشمانت حذف می کنی و دنیای درونی ات واقعی تر جلوه می کند، حالا در این دنیای درونی باید خواسته هایت را مشاهده کنی، آن ها را بیافرینی و احساسات مرتبط با رسیدن به آن را تجربه کنی تا بدن و ذهنت باور کند که تو به خواسته هایت رسیده ای و وقتی چشمت را باز کردی آدم دیگری شده باشی.

** وقتی مراقبه می کنی سطح امواج ذهنی ات از بتا یعنی زندگی روزمره به امواج آلفا تغییر می کند و تو در حالت تلقین پذیری و تغییر عقاید قرار داری.

 

تبصره 1 : اگر هنگام مشاهده خواسته هایت، و تغییر افکارت، احساس خوشحالی، شکرگزاری و . نداشته باشی، و واقعا باور نداشته باشی که به خواسته هایت در همین ثانیه رسیده ای، و با همان احساسات قبلی از قبیل قربانی بودن و بدنی که گرفتار گذشته است باقی بمانی نخواهی توانست خودت را تغییر دهی و در نهایت خواسته هایت محقق نخواهد شد چون بدنت کاری که میکنی را باور نمی کند. باید واقعا حس کنی همین حالا به خواسته هایت رسیده ای و وقتی چشمانت را باز کردی آدم جدیدی شده باشی که دیگر احساسات و افکار گذشته را ندارد یا وقتی گرفتارشان می شود فورا آن ها را رها می کند و روی خواسته هایش تنظیم می شود.

 

گاهی اوقات تغییر در عرض یک ساعت رخ می دهد، گاهی زمانبر است و به بیش از چند هفته یا بیشتر زمان لازم است تا واقعا تغییر کنی. برای تغییر کردن باید هر روز صبح خواسته هایت را تکرار و تصور کنی، و احساست را رویش تنظیم کنی تا واقعیت جدیدی بیافرینی.

 

در واقع وقتی مدیتیشن می کنی، احساسات و افکار گذشته را پاک می کنی، و ذهنت جدیدی را ایجاد می کنی. در صورتی که این تمرینات را با توجه و دقت زیاد انجام ندهی یا اساسا هیچ اراده ای برای انجامش نداشته باشی، تغییری در زندگی ات به وقوع نخواهد پیوست. فراموش نکن که واقعیت بیرونی انعکاس واقعیت درونی ماست، اگر درون را تغییر دهی انعکاسش را دیر یا زود در بیرون خواهی دید.

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سمساري بروجن روانشناس و مشاور محمدرضا صدری نیکان فرایند نواندیش بزرگترین تولیدکننده اسید معرفی کتاب با مریم انجمن علمی پژوهشی مهندسی عمران و نقشه برداری دانشگاه پيام نور استان بوشهر آهنگ|ترانه|موزیک سیستم های اعلام و اطفاء حریق فرش و موکت تشریفاتی