یکی از مثل هایی که روز به روز تجربه اش می کنم همین "عجله کار شیطانه" است. دلیلش هم واضح است وقتی اضطراب داری، عجله می کنی، و وقتی عجله می کنی ساده ترین کار ها را هم درست انجام نمی دهی.
چندبار است که روزگارم با همین مثل سپری می شود، یک ماه پیش میخواستم به یکی مراکز دندانپزشکی بروم که به قول برادرم کارشان "استاندارد" است، آنقدر عجله داشتم که ساعت 4 رفتم، درصورتی که ساعت 5 در دکان را باز می کردند، اما دوباره عجله کردم و به یکی از شانسی ترین کلینکی که سر راهم بود رفتم!
نتیجه اینکه آن ها هم به شانسی ترین شکل ممکن کارم را انجام دادند، اول اینکه دندانم نیاز به درمان ریشه داشت، بدون درمان و با داشتن "ضایعه" یک و نیم میلیمتر آهن توی لثه ام فرو کردند که اصطلاحا اسمش را گذاشته اند پُست. بعد که دیدم این دکتر به قدری ناشی است که دستش می لرزد، و منشی هی ده روز ده روز من را به سمت تعطیلات نوروزی و سال بعد نزدیک می کند، تصمیم گرفتم با خسارت جانی و مالی رهسپار دکتر دیگری شوم.
دکتر دیگر هم گفت که اولا دندان مادر مرده را بیش از حد تراش داده و فقط ریشه اش باقی مانده دوم اینکه درمان ریشه نیاز داشته که نکرده است و حالا دیگر نمی توان این آهن لامصب را برداشت، و سوم اینکه روی دندانت روکش میگذارم اما تضمینی به بقای دندانت نیست!
#روزنوشت
درباره این سایت