برای زندگی کردن یک ذهن خالی می خواهی و قلبی بزرگ برای تجربه کردن.
یادم می آید از مسافرت برمیگشتم و با یک نفر همسفر بودم، پسری که رفتار هایش از نظرم غیرعادی بود و زود با من گرم میگرفت، او هرچه کتاب در مورد مراقبه و مدیتیشن و تغییر روحیه داشت برایم فرستاد بعضی هایشان پولی بود و برای او ارزشمند. شاید بیش از صد کتاب و ویدیوی آموزشی برایم فرستاد اما منی که گرفتار در ذهن منفی بافم بودم نه تنها او را باور نداشتم بلکه کتاب هایش را هم خرافی می دانستم اما در عمق قلبم باور داشتم که او راهنماییست که در مسیر زندگی ام قرار گرفته است، به هر حال کتاب ها را بعد از مدتی پاک کردم ، چند سال بعد در به در دنبال همان کتاب ها میگشتم اما پولی برای خریدنشان نداشتم.
درون ذهنت، تو باهوش ترین فرد روی کره ی زمین هستی اما همین که اشتباهی مرتکب می شوی معتقد می شوی که احمق ترین فرد روی کره زمینی!!! جالب نیست؟ کار ذهن تو ساختن توهماتی بی پایه و اساس است، چاپخانه ای که ثانیه به ثانیه توهم و خبری احمقانه منتشر می کند، و تو اگر باورشان کنی و گرفتار دغدغه های فکری شوی دائما شکست میخوری.
این طبیعت ذهن توست که فکر تازه تولید کند، و این طبیعت بدن توست که هر لحظه احساسی تازه بوجود بیاورد، یک روز خوشحال خوشحالی، و چند ثانیه بعد غمگین ترین فردی، اما متوجه نیستی که تو یک احساس یا فکر خاص نیستی، تو افسرده نیستی، تو مضطرب نیستی، تو فقط در این ثانیه احساس افسردگی و اضطراب را تجربه می کنی. تو انسان هستی و مجموعه ای بی پایان از احساسات و افکار.
دانه ی گیاهان را دیده ای؟ تا زیر خاک نشوند و پایشان به یک جای معین گره نخورد رشد نمی کنند. تو نیز باید یک تصمیم مشخص بگیری و خودت را به آن تصمیم گره بزنی، ذهن و بدنت هر فکر و احساسی تولید می کنند بکنند، اما نخواهند توانست تو را از هدف اصلی ات جدا کنند. تا تصمیم نگیری تکیه گاه و آرامشی نخواهی داشت و دائما سرگردان افکار و احساسات متناقض خواهی شد. هدفت هرچقدر هم که ناعادلانه و احماقانه به نظر می رسد مهم نیست، فقط یک هدف پیدا کن و خودت را به آن متعهد بدان، تا طعم حقیقی آرامش را در اوج طوفان ها بچشی.
شاید تصمیم تو این باشد که هر روز کار تازه ای انجام بدهی تا بالاخره خودت را کشف کنی و شاید تصمیم تو این باشد که کسی باشی که سالها بود میخواستی باشی. هرچه هست مهم نیست، تصمیم تو چیزیست که باید برایش لج بازی به خرج دهی هرچند که در طول مسیر ممکن است انعطاف هم داشته باشی و روش های بهتر و سریع تری را برای رسیدن به خواسته هایت امتحان کنی اما تصمیمت تا به یک سرانجامی نرسد ثابت باقی می ماند. بگذار بعد از به سرانجام رساندن هر تصمیم و رسیدن به هر خواسته ای خون درون رگ هایت غرق در دوپامین و سرتونین و هورمون های شادی و لذت شوند.
ذهنت را چرندیاتی که هر روزه میشنوی خالی کن. اگر ذهن را بشناسی خوب میدانی که ذهن چیزی نیست جز دستگاه ضبط صوتی و تصویری که 24 ساعته تمام اطلاعات محیط اطراف را ذخیره می کند و آن هایی که بیش از همه تکرار می شوند را به عنوان عقیده ای مهم می پذیرد. تمام ذهنت را از چنین آشغال های فاسدی خالی کن و به جایش دورن ذهن و بدنت دانه های تصمیم و اراده بکار. اگر تصمیم تو این است آدم خوشحالی باشی هر بار که گرفتار افکار و احساسات کهنه شدی رهایشان می کنی و ثانیه به ثانیه خودت را روی تصمیم ات تنظیم و سازماندهی می کنی.
وقتی روی یک خواسته و راه مشخص بارها و بارها تلاش و مجاهدت کنی، در های آسمان و زمین به رویت باز می شوند. خداوند بازیکنان زمین را طوری می چیند که تو حتما به خواسته هایت برسی. امداد های غیبی یکی پس از دیگری از راه می رسند و در بدترین شرایط و موقعیت ها تو را نجات می دهند. پس بر این قدرت حاکم بر آسمان و زمین توکل کن و زندگی تازه ات را آغاز کن.
درباره این سایت